آموزش شهرسازی در کشور و الزامات آن
از آغاز شهرسازی علمی و برنامه ریزی برای کنترل، هدایت و توسعه شهرها در جهان که متعاقب انتشار کتاب پاتریک گدس به نام ” تطور شهرها ” مطرح شد، اینک حدود یک قرن می گذرد. بعلاوه برنامه ریزی شهری شهرها در کشور ما – از اولین طرح های جامع و توسعه شهر – از چهل سالگی عبور می کند. در چهل سال گذشته موضوع انتقال دانش و هنر شهرسازی به دانشجویان فرایند پر تضادی را طی نموده است. اگر دوره کارشناسی را مهمترین و بنیانی ترین سطح برای پی ریزی هرگونه دانش آکادمیک بدانیم، آموزش و پژوهش شهرسازی به دانشجویان کارشناسی به مثابه جزیی از فرایند انتقال میراث علمی/ تجربی، هنری، فرهنگی و اثربخش نمودن عمل آگاهانه و گسترده در انتظام بخشی به محیط مصنوع از سال ۱۳۷۸ در دانشگاه های ایران عملی شده است.
به صراحت باید گفت، اگر چه تا دهه هشتاد تربیت دانشجویان شهرسازی در سطح کارشناسی ارشد در چند دانشگاه بزرگ کشور و تربیت دانشجویان شهرسازی در دوره دکتری در دانشگاه تهران صورت می گرفت، اما به دلیل کمیت قلیل فارغ التحصیلان نسبت به وسعت و ابعاد تحولات مسائل شهری و منطقه ای اثر کافی نداشته و تصمیمات فارغ التحصیلان سایر رشته ها از جمله معماران در مسائل شهری و منطقه ای غالب بود. گستردگی حضور فارغ التحصیلان دوره کارشناسی از سال های آغازین دهه هشتاد و راه یابی آنان به سطوح کارشناسی .ارشد و دکتری از یک سو و دخالت این جمعیت روزافزون در دستگاه های اجرایی و دفاتر تهیه کننده طرح های شهرسازی و جامعه مهندسان ایران تا کنون چنان بوده است که از یک سو دانشگاههای شهرسازی ایران را مجبور به بازنگری کیفی و همه جانبه دوره و تبدیل رشته کارشناسی شهرسازی به مهندسی شهرسازی در این دوره کرده و از سوی دیگر تشکیل نهادها و انجمن های حرفه ای شهرساز را گسترده تر ساخته است. اینک هیج دستگاه اجرایی نیست که خالی از وجود این فارغ التحصیلان باشد. آن ها در تمام سطوح دستگاه های مرتبط با شهر از شهرهای کوچک گرفته تا کلانشهر تهران، از شهرداری ها گرفته تا عالی ترین مناصب توسعه کلانشهرها حضور دارند. به ویژه از آن نظر که دهه هشتاد را در شهرهای ایران باید دهه رسانه ای شدن امور شهری نامیده جایگاه و نقش شهرساز بیش از پیش مورد تاکید قرار می گیرد.
با عنایت به فلسفه وجودی شهر سازی و نظم بخشیدن به بستر کالبدی زندگی اجتماعی، به گونه ای که اهداف و ارزش های انسانی، عیان نمودن زیبایی ها و ارتقاء کارآیی و رفاه انسانی تحقق یابد، توجه به تربیت و آموزش دانشجویان دوره کارشناسی به گونه ای که در حین کمبت گسترده در کشور از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند و از تخصص و تبحر لازم بهره مند باشند، وظیفه ای جدی، لازم و قطعی است و هرگونه کژی و کاهلی نسبت به آن می تواند مستقیم بر زندگی اجتماعی و فردی جامعه بازتاب یابد.
در مرحله کنونی از تحول و دگرگونی های فضایی شهرها و مناطق کشور، که عوامل برونی و درونی فراوانی بر آن موثرند، از جمله همگانی شدن آگاهی نسبت به شهر، بسط شهروندی و حق دخالت مردم در امور شهر، برون رفت انحصار آگاهی شهرسازی از دست نخبگان و حتی حضور عوام گرایی در حل مسائل شهری مرحله جدیدی در آموزش شهرسازی شکل می گیرد و آن تربیت و آموزش شهرساز مسئول، متخصص، متبحر، متعهد و پاسخگو است. بنابراین اگر در آغاز تشکیل دوره، جهات کمی و حضور تحصیل کردگان در عرصه کار و فعالیت می توانست برجسته باشد، امروز تربیت کیفی و ارزشمدارانه، بومی گرایانه و توانمندی علمی و عملی در عرصة جهانی و داخلی از اولویت برخوردار است.